بار اول خیلی سخت بود.نزدیک نیمه شب رفتم که کسی منو نبینه.رفتم سراغ سطلی توی یه خیابون خلوت. پر بود از کیسه آشغال. کیسهها رو از سطل درآوردم و خالی کردم کف پیادهرو. مقوا و قوطی و پلاستیک رو لابهلای ...